Monday, March 24, 2003

صدا و سيما چند تا فيلم خوب برای نوروز پخش کرد، فيلم جنگ خليج ( که با اسم تلفات جنگ پخش شد) و نيمه مستند بود، و فيلم سگ را بجنبان با رابرت دنيرو و داستين هافمن ، هر دو خيلی جالب بودن و مناسبترين فيلمها برای موقعيت امروز جهان.
(ابتدای فيلم سگ را بجنبان يک متن فوق العاده خونده ميشه : چرا سگ دمش را می جنباند؟ چون سگ از دمش باهوش تر است. اگر دم از سگ باهوش تر بود، آنوقت دمش سگ را می جنباند! )
يک اتفاق جالب ديگه ، شايد نشه اسمش رو اتفاق گذاشت البته، اينه که حالا صدا و سيما به هر ترفندی دست می زنه تا مخاطب داشته باشه. به تدريج انواع سياستها رو در پيش گرفته که بتونه مخاطب خودش رو حفظ کنه. مثلا امسال يه سريال می ذاره به اسم خوش رکاب (يه همچين چيزی) که داستان زندگی يک راننده کاميونه که عاشق ماشينشه. تا اينجاش که عاديه، ولی عناصری که تا قبل از اين سانسور می شدن به اين فيلم اضافه شده تا فيلم مخاطب پيدا کنه، مثلا راننده کاميونه مرتب پشت فرمون آوازهای درپيتی می خونه، مثلا ميگه " داش داش، داشم من ... " شاگردش هم انواع آوازها رو می خونه، از مرضيه تا گوگوش ! يا مثلا اينکه راننده هه توی خونه شون فيلمهای ممنوع می بينه ، که يواشکی از يک فيلمی می گيره ! مثلا گنج قارون می بينه و حال می کنه! يا اينکه مثلا يه خانواده خيلی مذهبی رو ، مذهبی افراطی رو، که اومدن خواستگاری دخترشون رد می کنن، و به عقايد خيلی افراطيشون می خندن!!!
از همه جالب تر موسيقی انتهای فيلمه که هر چی پشت کاميون ها می نويسن رو به هم چسبونده و شده متن آهنگ! و با يا ضامن آهو به عنوان ترجيع بند همه رو به هم وصل کرده !


No comments: