-من همیشه می نویسم!
اتفاق عجیبی برام افتاده تازگی. هر روز می نویسم اما فقط توی ذهنم،( و تصویر ذهنیم برای نوشتن گاهی وبلاگه و گاهی دفترسیاه کوچیکم.) اما بعد از اینکه توی ذهنم نوشتم، دیگه موضوع نوشتن برام تموم می شه. انگار فقط اون بخش اولش ، که ذهنی هست برام مهمه و بس. اینو بهش چی می گن؟ درونگرا شدن؟
اینجا!
اینجا سرعت تغییرات خیلی زیاده؛ باورم نمیشه اینقدر همه چیز عوض شده از وقتی اومدم. الان شاید تازه نه ماهه اومدم؛ ولی فاز اول که تحصیل بود(اگر چه چند ماهی مونده) یواش یواش داره برام بسته میشه و وارد فاز دوم می شم، یعنی کار. به موازات این تغییر زندگیم هم داره زیر و رو میشه. هنوز تازه داشتم به مهاجرت و به محیطم عادت می کردم، که باز همه چیز تغییر می کنه به زودی.
راستش به این شتاب عادت ندارم. زندگی اینطوری اگرچه هیجان انگیزه و چالش داره، ولی خیلی هم ناآرومی میاره...
میل مبهم هوس:
عجب فیلمی بود؛ سر هرمس مارانا می گه مخاطب اصلی این فیلم مردها هستن. اما من خیلی از فیلم خوشم اومد. متاسفانه از اون دست خوش اومدن هایی که توضیح دادنشون برام سخته...
عوض کردن هنرپیشه برای نشون دادن زنانگی های متفاوت در یک نفر ایده عالی بوده به نظرم، و چیزی که دوست داشتم تفکیک این دو نوع خصوصیت زنانه و دیدن دوباره شون از نگاه یک مرد بود. به نظرم هر کدوم از این دو شخصیت خیلی خوب پرداخته شده بودن و خوب هم به هم وصل شده بودن.در واقع من همه این خصوصیات ضد و نقیض رو جزئی از زن بودن می دونم و شاید علت اینکه این فیلم رو دوست داشتم نگاه بسیار مردانه بونوئل بود به زن بودن
دیگه اینکه حتی اگه خود جناب بونوئل در با آخرین نفسهایم کل موضوع عوض کردن هنرپیشه برای نشون دادن خصوصیات مختلف زن رو انکار کرده باشه و خواسته باشه این رو به تصادف نسبت بده، وقتی برای بار دوم فیلم رو و تعویض های کاملا آگاهانه ش رو دیدم ، مطمئن شدم بونوئل با این حرف فقط خواسته بار دیگه مخاطب خودش رو به بازی بگیره.
فیلم The Discreet Charm of the Bourgeoisie رو هم باز دیدم و باز لذت بردم، مخصوصا ازصحنه خواب شام بورژوازی روی پرده تاتر که به نظرم بی نظیره.
جام 2006:
میگم مثل اینکه مکزیک واقعا تیم خوبی بود ها، البته بعد از سه تا بازی دور اول تیمشون تیم تر هم شده بود... بهر حال بازی دیروز خیلی قشنگ بود
بازی آرژانتین و آلمان رو باید دید حالا !
No comments:
Post a Comment