Thursday, January 17, 2008

دوری خیلی سخته؛ آدم دیرتر باور می کنه، اگه اصولا باورکردنی باشه... آرزوی ایران بودن یه دفعه یه شکل دیگه شده این چند روزه... ذهنم از تصویرها خالی نمیشه... مریم ، تصویر بابای نازنینت از جلوی چشمم کنار نمیره، خیلی یادشون هستم؛ یاد اون روزهای قدیمی، روزهای دانشگاه و مهربونیهاشون؛
تحمل... کاش تحملش ممکن باشه براتون...؛

No comments: