Sunday, August 12, 2007

+ همه فکرها به یک جا می رسن... داشتم فکر می کردم چقدر بیست و چهار ساعت کمه، چقدر عمر زود میگذره، چقدر سالهای عمر متوسط آدم کم هستن، چقدر تجربه جدید هست که دوست دارم بکنم و نشده و شاید هیچ وقت نشه؛ چفدر ، چقدر، چقدر... ؛
و باز یاد اعدام ها می افتم، یاد اینکه کسانی کشته شدند، کشته شدند... تک تک یا دسته جمعی، در ملا عام؛ فارغ از اینکه اینها کی بودن و جرمشون چی بود، فارغ از اینکه اصلا محاکمه ای در کار بود یا نه، فارغ از همه اینها، داشتم فکر می کردمچطور زندگیشون رو از دست دادن... اکثرشون جوون بودن، خیلی جوون، حدس می زنم بیشترشون زندگی سختی هم داشتن، حدس می زنم توی زندگیشون هم کلی مشکل بوده... بهشون فرصت داده نشد ... فرصت هیچی، فرصت دفاع، فرصت محاکمه، فرصت جبران، فرصت تغییر، فرصت زندگی...؛
اینو اگه فرصت کردین ببینین...؛ وقتی جدی می نویسه هم خوبه. گاهی تکون دهنده... مثل این بار...؛.

-=-=-=-
هفته گذشته رفتیم موزه تیت مدرن لندن، نمایشگاه شهرهای جهانی نمایشگاه جالبی بود و کلی دیدنش خوب بود
ده شهر بزرگ جهان (از جمله لندن، قاهره، شانگهای، لوس آنجلس، توکیو، سائوپولو، مومبایی، ژوهانسبورگ، استانبول) از نظر وسعت، سرعت، فرم، تراکم، تنوع، بررسی شده بودن و با انواع عکسها و تصویرهای هوایی و ماکت و تعدادی فیلم کوتاه و فیلم مستند نمایش داده شده بودند. کلی اطلاعات خوب هست در مورد نمایشگاه که این لینکشه:
پرویز جاهد هم یک گزارش در مورد نمایشگاه توی رادیو زمانه داره که اینجا می تونین بخونید یا بشنوید

چون توی دو تا لینک بالا کلی اطلاعات خوب راجع به نمایشگاه هست، من فقط به حاشیه بسنده می کنم: بعضی صحنه ها خیلی جالب بود، مثلا یک فیلم مستند نشون میداد که مردم در استانبول به عنوان پیک نیک میرن توی فضای سبز وسط اتوبانها، با وسایل پیک نیکشون. تصور کنین که مردم از توی برجهای کنار اتوبان مدرس بیان پایین و درست از وسط بزگراه، نه از روی پل یا گذرگاه خاصی خودشون رو برسونن به چمنهای وسط اتوبان، اونم با چی، با بند و بساط چای و کباب و زیرانداز و توپ و غیره!

دیگه اینکه: این عکس رو نگاه کنین... باورتون میشه این دو تا فضا، این دو تا سبک زندگی، اینا فقط با یک دیوار از هم جدا شده باشن؟ عکس مربوط به سائوپولو هستش.

یک بخش جالب نمایشگاه برداشت ها و ایده های معماران و هنرمندان مطرح بود از هر شهر. از جمله زاها حدید و رمکولهاس توی این بخش شرکت کرده بودند که بهترین کار رو هم به نظر من خود زاها حدید و همکارش ارائه داده بودند، روی لندن کار کرده بودند ، یک بررسی پارامتریک انجام داده بود روی فضاهای شهری و فرم بناها، و ماتریسی تشکیل داده بود از این دو، بعد به کمک نرم افزارهای پیشرفته یافته هاشون رو روی فضای اطراف تیمز پیاده کرده بوندند. نتیجه ایده های خیلی فرمال بود که هم زمان خصوصیات فعلی فضاها و امکانات گسترش رو در آینده در خودش داشت.

در نهایت هم اینکه خود موزه مدرن تیت ساختمون خیلی جالبیه. فضای موزه و نمایشگاه کم داشتن توی لندن و این ساختمون رو که یک زمانی نیروگاه بوده! تبدیل کردن به موزه. طراحی این بازسازی رو هرتزوگ انجام داده (در واقع مسابقه انجام شده و برده مسابقه رو) . جالب اینجاست که با این طراحی ، کاملا هویت ساختمون اصلی رو حفظ کرده و در عین حال شرایط لازم برای موزه رو توش ایجاد کرده. وقتی واره موزه میشین بیشتر احساس می کنین این یک ساختمون صنعتیه، ولی گالری های بزرگ و سرتاسر سفیدش که درست مناسب نمایش هنر مدرن هستند خیلی خوب طراحی شدن.

1 comment:

Anonymous said...

نازلی جان، مطلب ابراهیم نبوی رو خوندم. آره بد بلایی داره سر ملت‌مون میاد. برای من هم عکس‌های کاووسی‌فر خیلی تکان دهنده بود.