Tuesday, September 30, 2003

خيلی گذشته، ولی می خوام منم راجع به خرسهای پاندا بگم! راجع به نمايشنامه به اون عالی ای که يه دوست خيلی خوب بهم نشونش داد.از نمايشنامه اش خيلی خوشم اومده بود، انصافا قوی بود. و اين برای من مسلم شده که اگر متنی رو زيادتر بپسندم، غير ممکنه که از اجرای اون متن (فيلم، تاترو...) خوشم بياد.هميشه می خوره توی ذوقم. اين به اندازه موهای سرم برام تکرار شده و اين بار هم روش.

در واقع به نظر می رسه دنيايی که ترکيب سی و دو تا حرف می تونن برای من (و احتمالا برای خيلی های ديگه، لااقل بيشتر اونايی که من می شناسم) بسازن، دنياييه بسيار فراتر از دنيای سمعی و بصری.خيلی بيشتر با اون دنيا ارتباط بر قرار می کنم. يعنی با همه امکانات و پتانسيل های متعدد ، عجيب و نا محدودی که توی دنيای جسميت يافته و سمعی و بصری می تونيم داشته باشيم و بکار بگيریم، باز هم هيچ جور نمی تونيم به پای خلق فضاها، تصاوير و مفاهيم با اون سی و دو حرف برسيم. علتش شايد احساس تعليق، ابهام و سياليتی که اون دنيا به خواننده میده.خواننده رو آزاد میذاره که خودش تصور کنه و با تصوراتش پيش بره... شايد ما در ايجاد اون فضا با ماده، ضعف داريم يا کمتر بهش پرداختيم، نمی دونم...

ويتگنشتاين می گه :" وقتی جمله ای راجع به جهان می گوییم، کاری که در واقع انجام می دهیم ، این است که نام ها را با هم به نحوی مرتب می کنیم که مطابق با یکی از ترتیب های ممکن چیزها در جهان باشند، اگر این ترتیب ما بواقع در جهان فعلیت پیدا کند ، گفته ما صادق است ، اگر نکند کاذب است، اگر نام ها در جمله ما به نحوی مرتب شده باشند که در جهان ، آن ترکیب نا ممکن باشد این گفته بی معناست . "

در واقع نهاد اين جمله و مبناش ، درست بر خلاف تصوريه که من از جمله، به عنوان ترکيب اون سی و دو حرف دارم.

اما همه اين حرفها به بهانه ديدن تاتر خرسهای پاندا بود. تاتری که پر از ايده و خلاقيت بود، در واقع در خيلی بخش ها قوی ظاهر شده بود. اما به مناسبت اينکه به خودش جرات داده بود و نمايشنامه ای رو به اجرا در آورده بود که محبوبيت خودش رو مديون فضای ابهامشه، نتونسته موفقيتی در به چنگ آوردن دل تماشاچيان بدست بياره.با اينحال انگار اين امر در تعدد تماشاچيان کنجکاوی که می خوان بدونن چطور ممکنه اين متن رو روی صحنه برد(خصوصا در کشور خودمون!) تاثيری نداره!
البته انکار نمی کنم که ضعف های اساسی هم اين اجرا داشت که قبل از هر چيز انتخاب بازيگر بود که بسياری ديگر ضعفها رو تحت شعاع خودش قرار داده بود.



No comments: