Sunday, October 07, 2007

جایزه استرلینگ ریبا (آی آر آی بی) امسال تعلق گرفت به موزه ادبیات مدرن کار معماران دیوید چیپرفیلد؛ با اینکه من برنامه معرفی بناها رو کامل دیدم ولی درست نتونستم درک کنم به چه دلایلی این کار به عنوان برترین کار معماری امسال انتخاب شد. جز توجه خاص به جزئیات معماری و البته شاید مهمتر، ساخته شدن در بودجه محدود

کاندیداهای که من دوست داشتم (بین شش انتخاب برتر این دوره) مرمت و بازسازی ایستگاه قطار درزدن بود کار فاستر و شرکا در انگلیس و سالن کنسرت موسیقی در پرتقال کار آروپز و اما - رم کولهاس؛ و البته ساختمان ساویل در ادینبورگ بریتانیا
فاستر که طبق معمول کارش عالی بود، تمام سقف ایستگاه کاملا مرمت شده بود و تبدیل شده بود به یک سقف شفاف ، بخشی با نگهداری اسکلت اصلی ساختمون و فقط عوض کردن پوشش و بخشی با یک سازه جدید مدرن و زیبا و روکش تفلون (معمارش توضیح میداد که یک بخش از سقف بنا مثل در یک کتری کار می کنه و کارکرد فصلی داره ، می تونه گذاشته بشه یا برداشته بشه برای فصل سرد یا گرم)؛

کار رمکولهاس و آروپز اما دیدن داره، اولین سالن کنسرت شفاف دنیا، و علت اینکه تونستن یک سطح این سالن رو کاملا از شیشه بسازن اینه که از شیشه مخصوص با برشی استفاده کردن که خصوصیات صوتی لازم رو تامین کنه. من که واقعا هوس کردم برم برای یک اجرا توی اون سالن... عجب تجربه ای باید باشه
و درنهایت سویل کار گلن هاولز که یه سقف زیبا که ترکیبیه از چند فرم زین اسبی؛ ساخته شده تماما از چوب (تامین شده از منابع محلی) کاملا با محیط گره خورده فرم بنا و جنسش.( تهویه طبیعی و ...)، در واقع شاید پایدارترین معماری بین کارهای انتخاب شده؛

کوتاه و با عجله نوشتم، ولی اطلاعات کامل روی سایت ریبا و سایت خود بناها هست، بخصوص من نمی خواستم اینجا رو عکسبارون کنم که صفحه سنگین بشه، ولی اگه فرصت داشتین تصویرها رو حتما ببینین
راستی: امروز یک سال و یک هفته از اولین تجربه کاریم توی انگلیس می گذره، چقدر عمر زود می گذره واقعا... عین برق و باد...؛

3 comments:

Sir Hermes said...

می دانید؟ اصولن یک منتقد بی واسطه ی زبانی، یعنی مثل شما که فارسی نقد می کند کارهای معماری را و البته نقدش در مسیر درستی است چون از نزدیک لمس می کنید فضا را، این جا خیلی ارزش دارد. ما که ترجیح می دهیم به قیمت سنگین شدن صفحه، اصلن کانسپت اصلی وبلاگ تان همین ها بشود. حالا گیریم کمی مفصل تر و دقیق تر مجبور باشید بنویسید و اصلن چه عیبی دارد که عکس های خودتان را این فضاها بگذارید. باز داریم فلاش فوروارد می کنیم به این که اصلن بشوید با این روحیه ای که از شما سراغ داریم، یکی از منتقدهای هوشمند معماری معاصر و نوشته های تان را امثال این مجله معمار هم چاپ کنند دخترم

yoota said...

نمی دونم چرا هر وقت کامنت می ذاری می پره! معذرت می خوام!

Anonymous said...

ما از چتر بدمون میاد و این شهر چیزی که کم نداره چتر ه ! :) من خیلی وقته هم می شناسمت و هم وبلاگت رو می خونم. در واقع سر می زنم که ببینم بالاخره کی می نویسی :> وقتی اومدی انگلیس من استرالیا بودم فکر کنم و اصلا حدس نمی زدم که یه روزی همشهری بشیم دوباره :)