چون که گل رفت و گلستان در گذشت...نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت
ناگهان پرده بر انداخته ای يعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای يعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقيب
اين همه با همه در ساخته ای يعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدايان شده ای
قدر اين مرتبه نشناخته ای يعنی چه
سخنت رمز دهان گفت، کمر سر ميان
وز ميان تيغ به ما آخته ای يعنی چه
Wednesday, October 15, 2003
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment