Sunday, June 25, 2006

-من همیشه می نویسم!
اتفاق عجیبی برام افتاده تازگی. هر روز می نویسم اما فقط توی ذهنم،( و تصویر ذهنیم برای نوشتن گاهی وبلاگه و گاهی دفترسیاه کوچیکم.) اما بعد از اینکه توی ذهنم نوشتم، دیگه موضوع نوشتن برام تموم می شه. انگار فقط اون بخش اولش ، که ذهنی هست برام مهمه و بس. اینو بهش چی می گن؟ درونگرا شدن؟
اینجا!
اینجا سرعت تغییرات خیلی زیاده؛ باورم نمیشه اینقدر همه چیز عوض شده از وقتی اومدم. الان شاید تازه نه ماهه اومدم؛ ولی فاز اول که تحصیل بود(اگر چه چند ماهی مونده) یواش یواش داره برام بسته میشه و وارد فاز دوم می شم، یعنی کار. به موازات این تغییر زندگیم هم داره زیر و رو میشه. هنوز تازه داشتم به مهاجرت و به محیطم عادت می کردم، که باز همه چیز تغییر می کنه به زودی.
راستش به این شتاب عادت ندارم. زندگی اینطوری اگرچه هیجان انگیزه و چالش داره، ولی خیلی هم ناآرومی میاره...
میل مبهم هوس:
عجب فیلمی بود؛ سر هرمس مارانا می گه مخاطب اصلی این فیلم مردها هستن. اما من خیلی از فیلم خوشم اومد. متاسفانه از اون دست خوش اومدن هایی که توضیح دادنشون برام سخته...
عوض کردن هنرپیشه برای نشون دادن زنانگی های متفاوت در یک نفر ایده عالی بوده به نظرم، و چیزی که دوست داشتم تفکیک این دو نوع خصوصیت زنانه و دیدن دوباره شون از نگاه یک مرد بود. به نظرم هر کدوم از این دو شخصیت خیلی خوب پرداخته شده بودن و خوب هم به هم وصل شده بودن.در واقع من همه این خصوصیات ضد و نقیض رو جزئی از زن بودن می دونم و شاید علت اینکه این فیلم رو دوست داشتم نگاه بسیار مردانه بونوئل بود به زن بودن
دیگه اینکه حتی اگه خود جناب بونوئل در با آخرین نفسهایم کل موضوع عوض کردن هنرپیشه برای نشون دادن خصوصیات مختلف زن رو انکار کرده باشه و خواسته باشه این رو به تصادف نسبت بده، وقتی برای بار دوم فیلم رو و تعویض های کاملا آگاهانه ش رو دیدم ، مطمئن شدم بونوئل با این حرف فقط خواسته بار دیگه مخاطب خودش رو به بازی بگیره.
فیلم The Discreet Charm of the Bourgeoisie رو هم باز دیدم و باز لذت بردم، مخصوصا ازصحنه خواب شام بورژوازی روی پرده تاتر که به نظرم بی نظیره.
جام 2006:
میگم مثل اینکه مکزیک واقعا تیم خوبی بود ها، البته بعد از سه تا بازی دور اول تیمشون تیم تر هم شده بود... بهر حال بازی دیروز خیلی قشنگ بود
بازی آرژانتین و آلمان رو باید دید حالا !

Sunday, June 18, 2006

انگلستان 2 یا فوتبال؟
خوب دیگه، اینم از پرونده ما توی جام جهانی. متاسفم... انگار چاره ای جز پذیرش نیست اما. حتی دیگه دوست ندارم بازی با آنگولا رو نگاه کنم از بس از دیدن این دو تا بازی حرص خوردم... ، ضمنا مشکلات خود بازی کم بود، این خبرنگارهای بی بی سی هم با اینقدر به نفع گزارش کردن بیشتر حرص آدم رو در می آوردن،بعدشم، نمی شه حالا وسط بازی فوتبال به برنامه هسته ای تهران گیر ندن؟
اما بالاخره رفتم یک بار که دسته جمعی فوتبال نگاه کردن انگلیسی ها رو ببینم. خوب البته نه یک بار معروف با تماشاگرهای حرفه ای و طرفدارهای دو آتیشه انگلیسی، بلکه بار دانشگاه!که پر بود از آدم و حدود دویست نفر دانشجو توش بودن
(ولی عجب تیم متوسطیه این تیم انگلیس واقعا، سخت برد انصافا ترینیداد رو... )
راستش دوست داشتم اینجا بنویسم : "چرا ما نباید اینطور فضاهایی داشته باشیم که همه با هم فوتبال ببینیم" بعد خودم خودم رو ملامت کردم که حالا همه چیز مملکت درسته، فقط اشکالش نداشتن اینطور فضاهای عمومی برای دیدن فوتباله!"
آخر هم اینکه من میگم اگه قرار نیست کسی شگفتی آفرین باشه توی این جام (مثلا غنا یا حتی آنگولا) و اگر قراره باز هم ستاره های فوتبال صعود کنن، کاش آرژانتین ببره. من طرفدار آرژانتینم توی این جام
+
بی بی سی برای جام جهانی صفحه های خیلی جالبی درست کرده . برای بازی هر دو تیم یک صفحه مخصوص درست کرده که شامل گزارش بازی، آلبوم عکس، آمار بازی و رده بندی بازیکنان و نظرات بینندگان می شه. ولی از همه جالب تر یک بخش هست به اسم پخش مجدد مجازی (ویرژوال ریپلی) . توی این پخش مجدد، شما می تونین تمام صحنه های مهم تر بازی رو به صورت گرافیکی ببینین و در ورزشگاه مانور بدین. همه شوت های به سمت دروازه، کرنرها و ... ولی از اون جالب تر یک قسمت جزئیات داره(هایلایت این دیتیل) که شما می تونین گل های بازی رو به صورت گرافیکی ببینین. این لینک رو ببینین. این بخش بخاطر این جالبه که دوربین رو می تونین خودتون تنظیم کنین. از دیدهای مختلف مثل بالا و پشت دروازه و چپ و راست و نیمه زمین و اینها گرفته، تا دیدهای هیجان انگیز تری مثل دید بازیکن ها. مثلا می تونین گل رو از نگاه میرزاپور یا از نگاه رضایی ببینین. یا مثلا می تونین به دوربین دستور بدین که در طول این صحنه، حرکات علی دایی رو زیر نظر بگیره و نشونتون بده. خلاصه که خیلی جالبه، به امتحانش می ارزه. لینک های بالا مربوط به بازی ایران و مکزیک بود و این لینک مربوط به کل بازی ها که روی هر کدوم کلیک کنین صفحه مشابهی خواهید دید.

Tuesday, June 13, 2006

دیروز - میدان هفت تیر
می خواستم بیام اینجا فقط راجع به باخت فوتبال و اتفاقات قبل و بعد و حواشی و اینها بنویسم ولی اتفاق دیروز اینقدر تکون دهنده بود که نمیشه هیچی نگفت ... میدان هفت تیر رو میگم. بیشتر از شصت نفر دستگیر شدن، خیلی از چهره های شناخته شده ای که امضا کرده بودن بیانیه رو دستگیر شدن و حتی به منازلشون حمله شده، کلی جوونها از دختر و پسر کتک خوردن و ... از وقتی اومدم اینجا یعنی درست بعد از ریاست جمهوری رییس جمهور م ش ن گ (به قول آقای نبوی) روزی نیست که خبر بدی نشنوم از ایران. و تنها و تنها خبر خوبی که شنیدم آزادی گنجی و پشت سرش خارج شدندش از کشور بوده... واقعا نمی تونم هیچی اضافه کنم به این دو سه خط، جز یک انزجار عمیقا آزار دهنده که احساس می کنم هیچ طوری درمان شدنی نیست
فوتبال
من حرف کسانی رو که میگن همینه دیگه، تیم مام همینه، کاریش نمیشه کرد، یا میگن مکزیک قوی بود، رده چهارم بود و ... اصلا قبول ندارم. نیمه اول ثابت کرد می تونستیم برنده از این زمین بیرون بیایم. خوب، حالا دیگه اینقدر از ندونم کاری مربیمون شنیدیم و اینقدر راجع به دایی نوشتن که من چیزی ندارم بهش اضافه کنم. فقط اینو بگم که گزارشگر برلینر زایتونگ گفته :" نحوی بازی دايی به حدی ضعيف بود که اگر سرمربی تيم ملی فوتبال ايران کسی را هم در پست تهاجمی قرار نمی‌داد چندان فرقی با حضور مهاجمی نظير دايی با برخورداری از قد يک متر و نود و دو سانتی نداشت" ‪
نمی دونم دعاها و نذر و نیازهای بچه های خرمشهر (که دعا کردن دایی بازنشسته بشه) کارساز شده یا اثر چیز دیگه ای بوده که توی مسابقه با پرتقال این نوک حمله عزیز رو از دست می دیم!!!

Sunday, June 11, 2006

جام جهانی
باید ببینین اینا برای این تیم نه چندان کاردرستشون چه کار می کنن، بازی توی مراکز شهرهای بزرگ پخش میشه و جمعیت زیادی با
هم بازی رو می بینن. راستش من پیش تر فکر نمی کردم بازی های دور اول هم اینقدر برای تیم های اروپایی و مردمشون مهم باشه، یعنی فکر می کردم فقط ماییم که چون آرزومون فقط صعود به مرحله بعده و نه قهرمانی، اینقدر از همون بازی اول هیجان زده هستیم. ولی اینا هم درست مثل ما از همون بازی اول هیجان زده هستن و شلوغ بازی در می آرن.
دیگه چند ساعتی بیشتر به بازی ما نمونده ... نمی دونم وقتی من هیچ کاره از حالا اینقدر به فکر بازی ام و نگرانم، بازیکنامون و برانکو چه حالی دارن. کاش مکزیک رو بزنیم هر جور شده
قصاب
کلود شابرل رو خیلی نمی شناختم. ولی فیلم Le Boucherش که خیلی خوب بود.کمتر فیلم با تم جنایی/کارآگاهی دیده بودم که اینقدر ترکیب های قوی تصویری بده، و در عین حال یک تعلیق فوق العاده داشته باشه توش. خوب، نمیشه انکار کرد که یک مقدار شبیه هیچکاک فیلم میسازه، ولی من از کارش بیشتر از کارهای هیچکاک لذت بردم

Sunday, June 04, 2006

من یک کم خیلی عقب هستم! ببخشید! ولی دو تا فیلم بد دیدم که دوست دارم بنویسم هر دو بد بودن اینجا
- یه بوس کوچولوی بهمن فرمان آرا رو دیدم به لطف جستجوی آنلاین فیلم گوگل. راستش فکر نمی کردم به این بدی باشه، قبلا در موردش جسته و گریخته چیزهایی خونده بودم، ولی هیچ کدوم ننوشته بودن که این همه خوب نیست! اول اینکه به نظرم آقای گلستان هرکاری هم با آقای فرمان آرا کرده باشن (! چون این فیلم حتی به خصومت های شخصی می زد)، شایسته اینطور قضاوتها نیستن . اگرچه فیلم اونقدر ضعیف بود که قبل از هر چیز یک قضاوت منفی در مورد کارگردانش ایجاد می کرد! از پلات فیلم که بگذریم، اینقدر صحنه های دل نچسب و نامربوط به پلات داستان وجود داشت توی این فیلم -مثل صحنه های اصفهان و شیراز- که انسجام درستی هم برای فیلم نمی موند
و اما کد داوینچی (که اگه هنوز فیلم رو ندیدین، این اشتباه رو مرتکب نشین)، یک فیلم هالیوودی که حتی در رده خودش هم جزو فیلمهای خوب محسوب نمیشه. خوب البته فیلم بحث برانگیز بود خیلی و بنده هم کنجکاو. انصافا این ایده که مسیح ازدواج کرده و نشون دادن زن مسیح در تابلوی شام آخر داوینچی ایده جالبی بود که خوب البته هیچ ربطی به فیلم و کارگردان نداشت ، بلکه نویسنده کتاب دان بران این ایده جنجالی رو روی کاغذ آورده بود. فیلم در بعضی کشورها، (اون طور که همسایه لهستانیم میگه مثل لهستان) ممنوع شده پخشش و کلیسای کاتولیک هم شدیدا به پخشش اعتراض کرده.